گمان ميکنم ما تو به خاطر سپردن اسم آدما مشکل داريم. شايدم اين يه مشکل فرهنگيه. اکثر کانادايی ها، يه بار اسمتو بهشون ميگی، حفظ ميکنن و يادشون ميمونه. اگر هم نفهمن، حتماً دوباره ميپرسن که مطمئن بشن و به خاطر بسپارن. اين قضيه تو روابط بيزنسی يه نکته ی ظريف و مهمه که متأسفانه ما، يا حد اقل خود من، توش مشکل داریم. اينجوريه که درست مثل نگاه نکردن به مخاطب موقع حرف زدن، اينم به ما ياد ندادن.
6 comments:
Oh Boy"
You say it. I cannot agree more. You should see how my hubby gives himself such an effort for remembering names. I on the other side just don't remember people's name. You know what is embarrassing? When I acompany him time to time to church, almost 50 people at church call me by my first name , vs me asking them week after week, about their names or just go to the bulletin board and search after their names under their pictures.
But I think maybe it's less cultural. It's maybe biological ( at least in my case, early Alzheimer)
Thanks for this good subject.
خیلی چیزهای دیگه هم یاد نگرفتیم
از همون اول مغرور بودن رو یاد گرفتیم میره میشینه یه جایی تو وجودت که اجازه نمیده خیلی چیزهای دیگه رو یاد بگیری
نگاه کردن به مخاطب رو نه تنها بهمون یاد ندادن بلکه از صبح تا شب تو مدرسه بهمون میگفتن وقتی با یکی حرف میزنین تو چشای طرف نگاه نکنین نگاهتونو بندازین زمین "حجب و حیا" داشته باشین این حجب و حیا منو کشته حالا
سلام
من یادمه چند وقت پیشا یه متنی از بلاگتون خوندم که نوشته بودین شما دارین روی یه مدل برزنت یا پارچه کار می کنید تا هر شکلی را به بتن بدین.خب اون موقع برام این سوال پیش اومد چطور تا حالا این به ذهن کسی خطور نکرده.این موضوع گذشت ولی هر موقع بتن می دیدم یاد شما و طرحتون می افتادم تا اینکه چندی پیش چند تا از همسایه های ما با یک معمار قرارداد بستند تا با هم یکی بشن و یک مجتمع بزرگ بسازند از ائنجایی که نزدیک خانه ما بود من بر اساس کنجکاوی می رفتم و روند کار رو می دیدم.در مرحله بیت ریزی متوجه شدم که چقدر آرماتور و قالب می بندند تا نریزه همون موقع یاد شما افتادم و از طرف پرسیدم می شه با پارچه یا الیافی خاصی یک چنین کاری رو کرد که اون گفت محاله اگر همین چفت و بند ها درست نباشه این بتن می ریزه پایین.خب حالا می خواستم از شما سوال کنم چجوری می شه که این جوری می شه؟
ببخشید طولانی شد و ساده چون من اصلا هیچی از ساختمان سازی و بتن نمی دونم ولی تا دلت بخواهد کنجکاو.ممنون می شم راهنمایی کنید.
شاهرخ
شاهرخ جان.
اين روش محدوديت هاي خودش رو داره و هنوز در مرحله ی تحقيقه. اما، بايد بگم که پارچه يی که ما استفاده ميکنيم، برزنت نيست، يه نوع پارچه است که بهش ميگن ژئوتکستايل. با مقاومت کششی بسيار بالا تا بتونه وزن و فشار هيدرليک بتن رو تحمل کنه. بعدش هم اينکه اين قالب هم، چفت و بست خودش رو ميخواد که البته بسته به فرمی که شما ميخواين بسازين، بايد طراحی بشه. براي مثال ميتونين اينجا یه فنداسيون رو ببينين که ما طراحی کرديم و بتن ريزيش رو انجام داديم. قطر اين فنداسيون، تقريباً دو متر بود. يه ويدئوی جالب هم اينجاست که نحوه ي ريختن ستون رو نشون ميده. سوالی بود، ایميلتون رو بذارين بيشتر توضيح ميدم.
Picture:
http://home.cc.umanitoba.ca/~umdelija/
Video:
http://www.fab-form.com/products/fasttube/fasttube.html
سلام
از صبر و حوصله شما سپاسگزارم
از سر کار اومدم کلی توی ترافیک و راه بودم دقیق بگم 3 ساعت از محل کارم به خونه اومدم صبح ها هم دو ساعت و ربع تا نیم طول می کشه چون من ساعت پنج از خونه می زنم بیرون یعنی روزی متوسط 5 تا 5 و نیم ساعت تو راهم اینه که مغزم حالت نرمال نداره راستش تمرکزم پایین اومده،این رو گفتم که توضیح بدم راستش اینجا نفهمیدم چه جوری میشه پیغام گذاشت که فقط شما به ایمیلم دسترسی داشته باشید با یوزر جی میل هم وارد شدم، ارور داد این شد که من به شما ایمیل کردم
امیدوارم روز خوبی داشته باشین
شاهرخ
Post a Comment