دختر خاله ي من که سی و چند ساله خارج از کشور زندگی ميکنه، به خاطر تخصصی که داره، همراه با اون پونصد نفرمتخصص ايرانی مقيم خارج از کشور، از طرف نهاد رياست جمهوری به ايران دعوت شده بوده. تعريف ميکرد که خرج کامل سفر رو دولت ايران پرداخته بود، همراه با بليت و هزينه ی اقامت. می گفت که وقتی به ايران رسيدن، ساعت ها تو لابی هتل علاف بودن چون کسی منتظر ورودشون نبوده و وضعيت اقامتشون کاملن نا مشخص و در نهايت هم مجبور شدن که بين هتل های تهران پخششون کنن.
سواي سو مديريت هاي ديگه یی که حسابی تو ذوقشون زده بود ميگفت، در تمامی روز هاي ملاقات یا جلسه ها، به هيچکدوم از متخصص ها اجازه ندادن که طرح ها وايده هاشون رو مطرح کنن و آقايون فقط خودشون يکی بعد از ديگری اومدن و به تعريف از خودشون پرداختن و رفتن. اين باعث شده بود که کلی از مدعووين که به خيال خدمت به وطن اومده بودن، مايوس و سرخورده بشن. ميگفت که اگه تا حالا شک داشتن که به ايران برگردن، حالا فهميدن ديگه نبايد برگردن.
تصور کنيد اينهمه هزينه ی سنگين با ضغف مديريت شديد، به هدر ميره و نه تنها اثری نداره بلکه نتيجه ی عکس هم به بار مياره. بدبختی که سال هاست تو همه ی زمينه ها گرفتار ماست.
سواي سو مديريت هاي ديگه یی که حسابی تو ذوقشون زده بود ميگفت، در تمامی روز هاي ملاقات یا جلسه ها، به هيچکدوم از متخصص ها اجازه ندادن که طرح ها وايده هاشون رو مطرح کنن و آقايون فقط خودشون يکی بعد از ديگری اومدن و به تعريف از خودشون پرداختن و رفتن. اين باعث شده بود که کلی از مدعووين که به خيال خدمت به وطن اومده بودن، مايوس و سرخورده بشن. ميگفت که اگه تا حالا شک داشتن که به ايران برگردن، حالا فهميدن ديگه نبايد برگردن.
تصور کنيد اينهمه هزينه ی سنگين با ضغف مديريت شديد، به هدر ميره و نه تنها اثری نداره بلکه نتيجه ی عکس هم به بار مياره. بدبختی که سال هاست تو همه ی زمينه ها گرفتار ماست.
3 comments:
والله اگه مملکت ما صاحاب داشت وضعمون به از این بود.شما چه توقعی دارین تو این شیر تو شیری!
So Sad.It just break my heart when I think about it.
بخندم یا گریه کنم
مسئله این است !
Post a Comment