يه چيزايی هيچ وقت يادت نميره. يه رفيقی داشتيم تو دبيرستان، اين هر دفعه که صداي آژير ميومد از تو خيابون، با لهجه ی غليظ اصفهانی از ته کلاس ميگفت: "آقا رودخونه آتيش گرفته س". چهار سال دوران دبيرستان، اين رفيق ما اينو گفت و ما هم هر دفعه خندیديم و البته خودش هم هميشه فحش خورد از معلما. حالام بعد از اين همه سال، هر وقت صداي آژير مياد، يکی تو کله ی من ميگه: "رودخونه آتيش گرفته س" و من هنوز بی اختيار ميخندم.
No comments:
Post a Comment